کسـی کـه، دلـــه تـوبـراش می تپیــد...
چیشـــد؟! بی خبــر رفـت و تنهـــات گذاشـــت...
دوسش داشتیش اندازه زندگیت...
ولی حیــف یه ذره لیــاقت نداشــت...
چرا رفـــت؟....نفهمیدی اینــو هنــوز...
چیشد از تو دلکند ودیوونه شد....
همه چی درست بود ولی...
یک دفعه غم و غصه مهمون این خونه شد...
هنوزم یه وقتایی دلتنگشی ...میری عطرشو گاهی بو میکشی....
به قدری شکستی که حس میکنـــی....همین روزا از غصه دیوونه شی...
نمیتونی از یاده اون رد بشــی...
نمیشـــه تـــوهم مثل اون بـــد بشــی...
تلاشت رو کردی ...اما...نشد...نتونستی که راهشو سد بشی...
شـــده کاره تـــوگریه کردن...فقط....
نمیگیره حتی سراغی ازت....
داری به عکسای اون هی نگاه میکنی...ولی داری باز اشتباه میکنی...
یه عمریه چشم انتظارهستیو...
چشاتو همش روی در بستیو...
میگی:مطمئنم که در میزنــــه...خیال میکنی بتو سرمیزنـــه...